[ad_1]
در مورد یک منطقه بزرگ از یک منطقه بزرگ از یک منطقه بزرگ
بخشهایی از اظهارات او را در مصاحبه با روزنامه شرق میخوانید:
- مانی که انقلاب، ایدههای سیاسی و سیاست خارجی خاص، اما ایدههای اقتصادی در کشور مب وقتی به ایدههای سیاسی انقلاب نگاه میکنیم، میبینیم همه زمینههای ایدئولوژیک دارند. .عنی میگوییم کمک به خیزشهای مردمی در دنیا و خیزشهای اسلامی و صدور انقلاب. این دیدگاه از دهه ۶۰ آغاز میشود، اما ایده اقتصادی ما مشخص نیست.
- در آن زمان که دهه 80 میلادی است و حتی تصور کینزی در جهان در حال حاضر کناررفتن است و شاهد نئولیبرالیسم هستیم، در ایران اوایل انقلاب حرکت برعکس انجام میدهیم. به این دلیل که روشنفکران آن زمان تحت تأثیر یک نوع سوسیالیسم بودند، شروع به فعالیت ملی کردند و اقتصاد بازرگانی توسعه یافتند و کسانی که صنعتکار بودند، تحت عنوان سرمایهداری کمپرادور و شعارهای تند چپ محدود شدند یا صنعتشان مصادره و اقتصاد ما کاملاً جانشین شد. اقتصاد بازرگانی شروع به رشد کرد، اما اقتصاد صنعتی عملا به زمین خورد.
- حتی دن زمان که حزبالله لبنان تشکیل شد، دوران مسئولیت مهندس موسوی زمانی که من معاون کل وزیر اقتصاد بودم، از سال 64 تا 67، این کار اولین حرکت سیاسی ما خارج از کشور بود که شروع شد و در دهه 70 به این نقطه رسید که چگونه به حرکت اسلامی تاجیکستان کمک کنیم و چگونه در بالکان کار کنیم. کنیم. تمام این سیاست خارجی با توجه به حرکتهای اسلامی و اقتصاد هزینهکردن برای سیاست خارجی بود.
- سیاست خارجی ما در آن سالها به این سمت بود که جنبشهای مردمی و اسلامی در جهان کمک کند. در اقتصاد یک نگاه و مدیریت سوسیالیستی و برجستهکردن نقش دولت حاکم بود.
- یمانی که آقای ایرانی وزیر اقتصاد بود و معاون کل وزارت اقتصاد، به ایشان گفتم از نظر اقتصادی نم من گفتم الان که سال 1367 است GDP ما نسبت به زمانی که انقلاب کاهش پیدا کرده است. من به آقای ایروانی که گفتم، آیا میشود چنین حرفی زد؟ .تم شما وزیر اقتصاد هستید، اگر نمیتوانید به مهندس موسوییم بگویید. ما نمیتوانیم بگوییم بجنگیم یا نه، اما از نظر اقتصادی امکان جنگ نداریم، چون واقعاً به این صورت است. به مهندس موسوی گفتم و قرار شد گزارشی بنویسیم که شما و آقای ایرانی امضا کنید. گزارش را نوشتیم، از نیمهشب نزد مهندس موسوی بردیم، ایشان از رئیس سازمان برنامه و بودجه بعد از هم خواست گزارشی بنویسند و این دو گزارش را نزد امام خمینی برد و ایشان اعلام کردند بنا بر گزارش هایی که به دست من رسیده، وضعیت اینگونه است.
- یای هاشمی این درک را داشت که کشور باید به سمت توسعه اقتصادی برود. ایشان در دوران ریاستجمهوری خود به دنبال اقتصاد بود، اما با سیاست خارجی نه شرقی نه غربی. سفر ایشان به چین و ژاپن از همانجا با همکاری با شرق شروع شد. چون آقای هاشمی احساس کرد با غرب کارکردن به هر دلیلی مشکل دارد و نمیتواند کار روانی داشته باشد و به نظرم یکی از مسائل این بود که کموبیش برخی دستگاههای خاص در اقتصاد نقش پیدا کردند.
- دولت آقای خاتمی با نگاه گفتوگوی تمدنها و تنش زدایی با جهان، کار خود را پیش برد. من در دوره آقای خاتمی به وزارت خارجه رفتم. سیاست کاری او زمینه را باز کرد. آنچه برای سرمایه گذاری خارجی مهم است، اول امنیت و بعد از بازگشت سرمایه است. سرمایه نگاه بلندمدت دارد. ماهیت سرمایه اول امنیت و بعد سود است. این نگاه که به گفتوگوی تمدنها میپردازد، زمینه را فراهم میکند تا بتوانیم با جهان کار کنیم. در دوره آقای خاتمی، سیاست خارجی این امکان را داشت که سرمایهگذاری خارجی را جذب کند. به همین دلیل زمینه ایجاد و بهترین دوران اقتصادی مربوط به دولت اصلاحات است.
- در دوران احمدینژاد بالای ۴۰۰ میلیارد و بهطور غیرمستقیم بیش از هزار میلیارد نفر به کشور وارد شده وده بود. تیمی روی اینها کار کرد و ما گزارش دادیم. اگر گزارش به بالاتر رفت یا نه نمیدانم، اما ما ضررهای ناشی از تحریم را تهیه کردیم. نکتهای که شنیدهام این است که به این جمعبندی رسیدهاند که امکان ادامه چنین وضعیتی میسر نیست.
- ما ازجمله کشورهایی هستیم که سیاستمحور هستیم نه اقتصادمحور و عملا دنبال نفوذ هستیم. همه کشورها دنبال نفوذ سیاسی هستند، گاهی هم مسیر فرهنگی یا اقتصادی پیدا میکنند. سیاست های چین یا روسیه را ببینید ن دنبال توسعه اقتصادی است و فکر میکند باید در حاشیه توسعه اقتصادی، توسعه اقتصادی را پیش برد. ژاپن و کره بیشتر اقتصادمحور هستند.
- ما از سیاست خارجی بهره نگرفته ایم که به قطب توسعه تبدیل می شود. وقتی امروز به زندگی مردم فشار میآورد، این علامت را میدهد که اگر بخواهم ادامه دهد که درآمدهای ارزی کشور از نفت و پتروشیمی زیاد شود و با سرمایهگذاری اقتصادی رشد کند و سطح زندگی مردم را بالا برود. وقتی اقتصاد به تنگنا برمیخورد، دست به دامان سیاست خارجی میشویم.
[ad_2]